|
«وطنامروز» گزارش میدهد؛ تأمین سوخت لبنان توسط ایران، مبادله 2 سر برد برای طرفین
تجارت پر سود در بندر بیروت
مبادلات اقتصادی اعضای جبهه مقاومت ابتکاری مطمئن برای بیاثر کردن تحریمهاست
گروه سیاسی: حساب توئیتر سفارت جمهوری اسلامی ایران در لبنان با انتشار تصویر یک نفتکش ایرانی، به اظهارات مداخلهجویانه سفیر آمریکا در این کشور واکنش نشان داد.
به گزارش «وطنامروز»، اظهارات جمعهشب سفیر آمریکا در بیروت با واکنش سفارت کشورمان در لبنان مواجه شد. «دوروتی شیا» که در شبکه لبنانی «الجدید» حضور یافته بود، در اظهاراتی ضدایرانی با نیت ایجاد انشقاق میان مردم لبنان و حزبالله به ورود نفتکشهای ایرانی به سواحل بیروت واکنش نشان داد. وی در اظهاراتی که با واکنش منفی کاربران لبنانی در شبکههای اجتماعی نیز مواجه شد، در پاسخ به این سوال مجری شبکه الجدید که در صورت ورود نفتکشهای ایرانی به بنادر بیروت واکنش آمریکا چیست، مدعی شده بود: «این یک راهحل قابل اجرا برای این مشکل نیست. آنچه ایران دنبال آن است نوعی دولت وابسته است که بتواند برای پیگیری دستور کارهایش از آن سوءاستفاده کند».
این ادعا در حالی از سوی سفیر آمریکا مطرح شده که دولت این کشور طی سالهای گذشته تلاشهای زیادی کرده بود تا با خلق بحران اقتصادی در لبنان و شکلگیری اعتراضات عمومی، زمینه را برای انزوا یا حذف حزبالله لبنان از معادلات این کشور فراهم آورد. با این حال ظهر روز گذشته حساب توئیتر سفارت جمهوری اسلامی ایران در لبنان با انتشار تصویر یک نفتکش ایرانی به اظهارات «دوروتی شیا» واکنش نشان داد و نوشت: «ورود نفتکشهای ایرانی به بیروت نیازمند تفاهم با سفیر آمریکا نیست. وی نباید در امور برادرانه میان ۲ کشور و ملت ایران و لبنان دخالت کند». پس از این توئیت سفارت ایران، برخی سایتهای محلی لبنان مدعی ورود نفتکشهای ایرانی به بنادر بیروت شدند اما شبکه «المیادین» در واکنش به این ادعاها اعلام کرد هیچ نفتکش ایرانی وارد بنادر لبنان نشده است.
در این زمینه هر چند هنوز خبری مبنی بر پهلو گرفتن نفتکشهای ایرانی در سواحل بیروت منتشر نشده است اما میتوان ردپای این مساله را در سخنان روز جمعه سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان دید. وی در بخشی از سخنانش به مساله بحران سوخت این کشور در ماههای اخیر اشاره کرده و از نقشههای دشمنان مقاومت برای بهرهگیری از این بحران سخن گفته بود. نصرالله پس از اشاره به این نکته که سرنوشت حزبالله موضوع مذاکرات تهران- ریاض نبوده است، اظهار داشت: «اگر حکومت لبنان نتواند بنزین و گازوئیل را تأمین کند، سراغ ایران خواهیم رفت... برخی در لبنان گفتند سید[حزبالله با خرید بنزین و گازوئیل از ایران] میخواهد لبنان تحت تحریم قرار بگیرد». وی با بیان اینکه «وقتی ما از طریق دولت یا بانک مرکزی این کار را نکنیم، این شیوه تحت تحریم قرار نمیگیرد»، تصریح کرد: «اگر کسی میتواند از روابط دوستانه خود استفاده کند و مشکل لبنان را حل کند، بفرماید و کمک کند. به هر حال ما از دوستی برخی با آمریکا، عربستان سعودی و کشورها[ی حاشیه خلیجفارس] برای تأمین منافع ملت لبنان استفاده میکنیم». دبیرکل حزبالله لبنان با اشاره به اینکه حزبالله هیچ گاه تصور نمیکرد روزی لبنان مجبور شود به فکر تأمین بنزین و گازوئیل کشور باشد، درباره ادعاهای آمریکا و عربستان مبنی بر کمک به لبنان گفت: «چند سال پیش آمریکا اعلام کرد 10 میلیون دلار به لبنان میدهد. آیا کسی چیزی از این 10 میلیون را صرف مردم لبنان کرد؟... عربستان نیز قبلا گفت چند میلیون دلار در لبنان هزینه کرده، شما بگویید این میلیونها دلار کجا رفته است؟» وی با بیان اینکه «برخی مردم برای غذای خود زبالهگردی میکنند اما برخی نشستهاند و مقابل راهکارهای مختلف مانع ایجاد میکنند»، تأکید کرد: «با این وضعیت کشور به سوی حذف یارانهها میرود... چرا که بانک مرکزی میگوید من دیگر پول ندارم... در این بحران هر کس مسؤولیت را گردن دیگری میاندازد». نصرالله ضمن تشکر از دولت و مسؤولان عراق به خاطر تصمیم آنان برای کمک به لبنان، از فرماندهان گردانهای حزبالله عراق نیز قدردانی کرد که چند روز پیش گفته بودند حاضرند بخشی از معادله منطقهای برای حمایت از قدس شریف و مسجدالاقصی باشند. دبیرکل حزبالله ضمن قدردانی از همه کسانی که میخواهند لبنان پایدار بماند، در پایان خاطرنشان کرد: «همه آنان را که لبنان را محاصره و آن را تحریم کردهاند و مانع میشوند که کسی به لبنان کمک کند، محکوم میکنیم؛ در رأس همه آنان شیطان بزرگ آمریکا».
* ابتکار عمل تهران
بحران سوخت در لبنان -که آن را میتوان امتدادی از فشارهای اقتصادی به این کشور دانست- و نوع مواجهه ایران در برابر این موضوع را بیش از هر چیز میتوان به حرکت نفتکشهای ایرانی به سمت ونزوئلا در بهار و تابستان سال گذشته شبیه دانست؛ از یک سو در دست گرفتن ابتکار عمل و تلاش برای تبدیل کردن تهدیدات متحدان ایران به فرصتی برای تقویت جایگاه کشورمان در معادلات منطقهای و جهانی و از سوی دیگر انتفاع مالی و ایجاد بازار فروش در روزگار تحریمها که نشان از یک بازی ۲ سر برد برای ایران دارد. به عبارت دیگر، در شرایطی که دشمنان مقاومت تلاش دارند با شکل دادن به مجموعه بحرانهای اقتصادی همانند کمبود سوخت در بازار لبنان فضای عمومی این کشور را علیه حزبالله بسیج کنند، ورود ایران برای تامین سوخت این کشور هم به تقویت جایگاه ایران در افکار عمومی لبنان منتهی میشود و هم جایگاه حزبالله را مستحکم میکند. به موازات این بهرهگیری سیاسی، ورود ایران برای تامین سوخت لبنان میتواند مجرایی برای فروش سوخت ایران نیز باز کند.
سال گذشته حرکت 5 نفتکش ایرانی به سمت ونزوئلا برای تامین بنزین این کشور که با واکنشهای گستردهای نیز در رسانههای بینالمللی همراه بود، تبدیل به یک مانور جهانی برای نمایش اقتدار ایران و رابطه مستحکم میان قربانیان تحریمها شد. بهرهگیری از این فضا در بحران سوخت لبنان نیز یقینا میتواند آوردههای بیشتری برای کشورمان داشته باشد؛ چه از آن رو که سناریوی دشمنان مقاومت را معکوس میسازد و چه از این جهت که امکانی جدید را برای کشورمان در میان فشارهای اقتصادی فراهم میآورد.
***
هدف سعد حریری و غربیها تداوم بیثباتسازی لبنان است
دکتر حسین آجورلو*: لبنان از سال 2019 وارد یک بحران جدی شده است. سال 2019 همان سالی بود که آمریکاییها شروع به تحریم سوریه کردند و قانون سزار به اجرا درآمد. همچنین تعدادی از بانکهایی را که با مقاومت کار میکردند تحت تحریم قرار داد. این مسائل، آرامآرام منجر به معضلی شد که بانکها مجبور شدند دلار را از چرخه خود خارج کرده و با لیر کار کنند. به تبع آن نیز یک بحران اقتصادی که منجر به سقوط لیر شد در لبنان اتفاق افتاد.
در کنار مجموعه این تحریمها و بحث اختلافات درون دولت، انفجار بندر بیروت نیز اتفاق افتاد که بخش اعظمی از سوخت لبنان از طریق آن تامین میشد. این اتفاق هم بر مشکلات لبنان افزود. بعد از آن بحران، مجددا لبنان دچار بیثباتیهایی شد که تا الان نیز ادامه دارد. مجموع تحریمهای بینالمللی موجب شد بخش سوخت در لبنان دچار چالش جدی شود. یعنی الان در سوریه و لبنان صفهای طولانی سوخت تشکیل میشود. این در حالی است که پیش از این در لبنان چیزی به اسم صف سوخت معنا نداشت.
مقدار سوخت به آن مبلغی که دولت مصوب کرده کم است و به افراد سهمیه سوخت کمی میرسد. پمپبنزینها نیز در ساعات محدودی سوخترسانی میکنند. بحران سوخت در لبنان به قدری جدی است که از طریق مشاهدات میدانی گفته میشود از بار ترافیکی کاسته شده و مردم به موتور رو آوردهاند که نیاز به سوخت کمتری دارد.
تا 4 سال پیش 1500 لیر لبنان برابر با یک دلار بوده است اما الان یک دلار برابر 15000 لیر است یعنی ارزش پول لبنان 10 برابر کاهش پیدا کرده است. از سوی دیگر چون لبنان یک کشور واردکننده گندم است، هم تحریمهای اقتصادی و هم انفجار بندر باعث شد بحران آرد و نان نیز به وجود آید. تامین برق و انرژی نیز که همواره دچار چالش بوده، الان به علت نبود سوخت با مشکلات بیشتر و جدیتری روبهرو شده است.
این مسائل موجب شده که الان بحران سوخت در لبنان به یک بحران عینی تبدیل شود. در این میان به دلیل اینکه اقتصاد لبنان به اقتصاد بینالمللی متصل است، بانک مرکزی، دولت لبنان و شرکتهای وابسته به آنها، واهمه دارند که خرید سوخت از ایران منجر به تحریم اقتصادی شود و جایگاهدارها که از بخش خصوصی هستند تحت تحریم واقع شوند. به همین دلیل هم دولت و هم بخش خصوصی از این کار استنکاف میکنند. مسالهای در لبنان وجود دارد و آن این است که به علت این اتفاقات، مردم دارند به کلیت گروههای سیاسی لبنان بدبین میشوند که به تبع آن بخشی از این گروهها حزبالله و گروههای مقاومت نزدیک به جمهوری اسلامی ایران هستند.
عموما گروهی که قدرت بیشتری در یک کشور دارد به دنبال ثبات در آن کشور است، مثل حزبالله که الان در این موضع قرار گرفته است. طرف مقابل مثل گروههای ائتلاف 14 مارس که در وضعیت ضعف قرار دارند، به همین دلیل عملا بیثباتی را دنبال میکنند. الان این گروهها به این سمت رفتهاند که بیثباتی را در لبنان تداوم بخشند. از طرف دیگر نیز صحنه سیاسی لبنان را معطل تحولات بعدی مثل نتیجه گفتوگوهای ایران و آمریکا و ایران و عربستان کردهاند. بهنظر میآید عدم تمایل سعد حریری به تشکیل دولت موید همین مساله باشد. از طرفی در اینجا وضعیتی پیش آمده که به ضرر تمام گروههای سیاسی و هیات حاکمه لبنان که طبیعتا حزبالله نیز بخشی از آن محسوب میشود، است. از طرف دیگر جریانی که حزبالله را مقصر وضع موجود نشان میدهد، یک پیوست رسانهای بسیار قدرتمند در جهان عرب دارد. این پیوست رسانهای روی این کار میکند که نشان دهد مقصر هیات حاکمه نیست و تنها حزبالله است که با خواستههای خود و مهمتر از آن با نزدیکیاش به ایران باعث تحریمها شده است. علاوه بر اینها مسالهای که وجود دارد این است که مشکلات لبنان به حدی ریشهای شده که حل آنها واقعا مشکل است. این مسائل دست به دست هم داده تا وضعیت کنونی پیش آید.
اگر این وضعیت بیثباتی در لبنان ادامه پیدا کند آینده روشنی را نمیتوان متصور شد. به همین دلیل سیدحسن نصرالله نیز در سخنان روز جمعه خود، بیشترین تاکیدش بر بحث ثبات سیاسی لبنان بود که گروههای سیاسی به یک نقطه نظر واحد برسند و اینکه حزبالله دنبال تحریم نیست و فقط به دنبال این است که دولت تشکیل شود.
الان معضل اساسی لبنان بیثباتی سیاسی است. اولویت مشکلات لبنان، تحریم نیست. زمانیکه این مجموعه را کنار هم میگذاریم، میفهمیم سیدحسن نصرالله نیز این تهدید را درک کرده و به دنبال این است که در لبنان وفاقی ایجاد شود تا دولت بتواند شکل گیرد و از قِبَل این اتفاق هم حزبالله بهره خود را ببرد و هم نظام سیاسی حفظ شود. تلاشهای نصرالله به این دلیل است که در لبنان آلترناتیوی غیر از نظام فعلی و توافق طایف وجود ندارد و در صورت نبود این نظام، هر لحظه امکان وقوع جنگ داخلی وجود دارد.
بحث واردات بنزین از ایران که سیدحسن نصرالله مطرح کرد، جدی است. در لبنان همانطور که دولت نمیگذارد بنزین وارد شود، حزبالله بارها اعلام کرده که میتواند از ایران درخواست کند برای لبنان بنزین ارسال کند. حزبالله با هوشمندی این گزاره را مطرح میکند که طرفهای غربی و مهمتر از آن مردم لبنان بدانند جریانی در لبنان به نام حزبالله و جریان مقاومت حاضر است به مردم سوخت برساند اما جریانات سیاسی و بازیگران خارجی مانع این مساله هستند. این ادبیات، ادبیات هوشمندانهای بود که سیدحسن نصرالله به کار برد، زیرا بحث کمبود سوخت یک مشکل حیاتی در لبنان است و مطرح کردن این مساله از لحاظی راهبردی بود. به نظرم سیدحسن نصرالله سعی دارد خلأ رسانهای جریان مقاومت را که متاسفانه با آن روبهرو هستیم، به تنهایی پر کند و از طریق رسانههای مخالف این پیام را به مردم برساند که مشکل از جانب مقاومت نیست و مشکل جریانات غربگرا و کشورهای غربی هستند که میخواهند به وسیله تحریمها و با تحت فشار قرار دادن مردم، اهداف سیاسی خود را دنبال کنند. مثل پیشنهاد فرانسه که گفت حاضر است به لبنان و سوریه کمک مالی کند اما به شرطی که لبنانیها اصلاح ساختاری صورت دهند. این اصلاح ساختاری یعنی چه؟ یعنی خلع سلاح مقاومت و دور کردن حزبالله از ساختار سیاسی. طرح مساله دولت تکنوکرات نیز در همین قالب قابل توضیح است. آنها قصد دارند با طرح مسائلی همچون اصلاحات ساختاری و دولت تکنوکرات، مقاومت را از صحنه سیاسی لبنان حذف کنند اما سید نصرالله با یک تاکتیک مقابلهای سعی کرد به این توطئه پاسخ دهد و مردم را آگاه کند.
* کارشناس غرب آسیا
ارسال به دوستان
رابرت مالی، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران: قصد نداریم تحریمهای ترامپ علیه ایران را لغو کنیم
دبه تحریمبازها
گروه سیاسی: با نزدیک شدن به دور هفتم نشست کمیسیون مشترک برجام برای احیای برنامه جامع اقدام مشترک، دولت بایدن هیچ نشانه مثبتی از اراده واشنگتن در جهت تعامل برای بازگشت سازنده و موثر به برجام از خود نشان نمیدهد، بلکه با ارسال پالسهای منفی به سمت نابودی توافق هستهای گام برمیدارد.
به گزارش «وطنامروز»، نماینده ویژه دولت آمریکا در امور ایران گستاخانه تأکید کرد واشنگتن قصد ندارد همه تحریمهایی را که طی این سالها علیه ایران وضع کرده است لغو کند. رابرت مالی روز جمعه در گفتوگو با شبکه رادیویی NPR در این باره گفت: «آنها [طرف ایرانی] از ما میخواهند همه تحریمهایی را که رئیسجمهور ترامپ از سال 2018 وضع کرده یا دوباره برقرار کرده است لغو کنیم و این خواسته زیادی است. ما اعلام کردهایم آمادگی داریم تحریمهایی را که لغو شدن آنها برای بازگشت به برجام لازم است، برداریم اما همه تحریمهایی که دولت ترامپ وضع کرده را لغو نخواهیم کرد».
اظهارات توهینآمیز رابرت مالی به موازات راهبرد خصومتآمیز دولت بایدن در دشمنی آشکار با مردم ایران تفسیر میشود. دولتی که مخالفت جدی و ضدیت با راهبردهای سیاست خارجی ترامپ را سرلوحه فعالیتهای خود قرار داده است اما در قبال برجام بیشترین همگرایی را با دولت ترامپ از خود ثبت کرده و کاملا از رویکردهای مخرب دولت قبلی پیروی میکند.
انتصاب رابرت مالی از اعضای تیم مذاکرهکننده دولت اوباما در مذاکرت هستهای 2015 در دولت بایدن به سمت نماینده ویژه امور ایران اگرچه مورد استقبال حامیان دولت و جریان غربگرا در کشورمان با عناوینی نظیر حامی برجام(!) قرار گرفت اما با گذشت زمان اندکی، مالی با انتخاب ریچارد نفیو، طراح و معمار تحریمهای فلجکننده علیه ایران به عنوان معاون خود، هرگونه چشمانداز خوشبینانهای از تجدیدنظر واشنگتن نسبت به سیاستهای اشتباه قبلی خود و صرفنظر از اهرم تحریم را منتفی کرد.
پیش از اظهارات راب مالی، هفته گذشته پایگاه خبری پولیتیکو به نقل از منابع آگاه نوشت آمریکا بسیاری از تحریمهای اعمالشده در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ علیه ایران را قانونی میداند. این پایگاه خبری به نقل از منابع مطلع گزارش داد آمریکا حاضر نیست تمام تحریمهای اعمالشده توسط «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور سابق آمریکا علیه ایران را برای بازگشت به توافق هستهای برجام رفع کند. «پولیتیکو» همچنین نوشته مقامهای آمریکایی به ایران اطلاع دادهاند «جو بایدن»، رئیسجمهور آمریکا تمام تحریمهای اعمالشده توسط «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور سابق آمریکا علیه ایران را رفع نخواهد کرد، زیرا بسیاری از این تحریمها مبنای قانونی دارند.
چهلوششمین رئیسجمهور آمریکا و تیم سیاست خارجی و امنیت ملی او از بدو ورود به بال غربی کاخ سفید، ضمن اظهاراتی مبهم درباره برجام و قرار دادن توپ در زمین ایران، تلاش کردند بازگشت آمریکا به برجام را مشروط به اقدامات جبرانی تهران در برگرداندن کیفیت برنامه هستهای ایران به محدودیتهای مندرج در توافق کنند، در وهله بعد سعی دولت دموکرات تاکنون برای حفظ تحریمهای گسترده ترامپ به عنوان اهرم موثر برای فشار بر تهران برای حصول یک توافق گستردهتر؛ که هدف اصلی تیم ترامپ-پمپئو بود قرار گرفته است.
عدم صرفنظر دولت بایدن از تحریمهای ترامپ در حالی است که طبق شروط شفاف و صریح تهران که بارها مورد تاکید قرار گرفته است، آمریکا به عنوان نقضکننده فاحش برجام باید تمام تحریمها از جمله تحریمهایی که توسط ترامپ بعد از پاره کردن توافق برجام وضع یا باز اعمال شده و یا برچسب آنها تغییر داده شده را لغو کند و رفع موثر تحریمها مورد راستیآزمایی کشورمان قرار بگیرد، در غیر این صورت تهران خود را ملزم به بازگشت به محدودیتهای هستهای نمیبیند.
در این باره عباس عراقچی، معاون سیاسی وزیر امور خارجه و رئیس تیم مذاکرهکننده ایرانی در وین، 30 خرداد بعد از پایان دور ششم نشست کمیسیون مشترک برجام تصریح کرد: مواضع ما از ابتدای مذاکرات هیچگونه تغییری نکرده است و خواهان رفع همه تحریمها هستیم و همینطور راستیآزمایی آنها و بازگشت ایران به تعهدات خود در برجام. عراقچی اضافه کرد: طبیعی است یکی از مباحث جدی در این مذاکرات ایجاد اطمینان نسبت به عدم تکرار عملکرد دولت آمریکا در خروج از برجام و اعمال مجدد تحریمهاست که ما در این زمینه به تضمین نیازمندیم و طبیعتا بدون ارائه چنین تضمینی از سوی آمریکا، بازگشت ما به برجام مقدور نیست.
در پاسخ اما یک مقام ارشد وزارت خارجه آمریکا درباره خواست ایران برای ضمانت آمریکاییها مبنی بر اینکه خروج از برجام تکرار نخواهد شد، گفت: «ضمانتی در کار نیست. این را ما میدانیم، ایران هم میداند. بهترین تضمین بازگشت به توافق و اجرای متعهدانه آن است».
با این اوصاف اما دولت بایدن بدون اعتنا به اینکه خود را ناقض برجام بداند و اقدامات جبرانی در این باره انجام دهد، حتی به تهدید ایران رو آورده است. در همین حال وزیر خارجه آمریکا گفته پیشرفتهای برنامه هستهای ایران میتواند توافق در مذاکرات وین برای بازگشت آمریکا به توافق برجام را دشوارتر کند.
«آنتونی بلینکن» در مصاحبهای با روزنامه «نیویورکتایمز»، درباره احتمال خروج آمریکا از مذاکرات وین در نتیجه اختلافات پیش رو هم اظهارنظر کرده است. رئیس دستگاه دیپلماسی آمریکا در این مصاحبه که بعد از دیدارش در پاریس با «ژان ایو لودریان»، وزیر خارجه فرانسه انجام شد، تصریح کرد: «اگر این روند ادامه پیدا کند و اگر آنها از سانتریفیوژهای بیشتری در سطوح بالاتر و بالاتر استفاده کنند به نقطهای خواهیم رسید که بازگشت به برجام به عنوان یک موضوع عملی بسیار دشوار خواهد شد». بلینکن در پاسخ به سوالی درباره اینکه چه زمانی ممکن است دولت آمریکا از گفتوگوهای هستهای کنار بکشد، گفت: «نمیتوانم درباره آن تاریخ تعیین کنم ولی آن روز دارد نزدیکتر میشود».
دولت بایدن با توجه به وضعیت شکننده داخلی آمریکا و بازسازی وجهه ایالاتمتحده نزد متحدانش و مهار چین و روسیه، همچنین با تحولات پرشتاب پیرامون پرونده هستهای کشورمان از جمله غنیسازی 60 درصدی، توقف اجرای پروتکل الحاقی و نصب سانتریفیوژهای پیشرفته و از سوی دیگر مخالفتهای گسترده با توافق هستهای و عدم اجماع بر سر بازگشت آمریکا به برجام، در اضطرار قرار گرفته و از همین رو به دنبال یک توافق ضعیف و حداقلی با ایران است.
ارسال به دوستان
به مناسبت سالروز میلاد امام علیبنموسیالرضا(ع) صورت گرفت
موافقت رهبر انقلاب با عفو یا تخفیف مجازات برخی محکومان
به مناسبت سالروز میلاد باسعادت حضرت امام علیبنموسیالرضا علیهالسلام و هفته قوه قضائیه، رهبر حکیم انقلاب اسلامی با عفو یا تخفیف و تبدیل مجازات ۵ هزار و 156 تن از محکومان محاکم عمومی و انقلاب، سازمان قضایی نیروهای مسلح و تعزیرات حکومتی موافقت کردند. حجتالاسلام والمسلمین سیدابراهیم رئیسی، رئیس قوه قضائیه به مناسبت فرا رسیدن سالروز میلاد حضرت امام رضا علیهالسلام و هفته قوه قضائیه در نامهای به رهبر انقلاب اسلامی پیشنهاد عفو یا تخفیف و تبدیل مجازات این محکومان را که پروندههای عفو آنان در کمیسیون عفو و بخشودگی بررسی شده و واجد شرایط لازم تشخیص داده شدهاند، ارائه کرد که این پیشنهاد در اجرای بند ۱۱ اصل ۱۱۰ قانون اساسی مورد قبول حضرت آیتالله العظمی خامنهای قرار گرفت. ارسال به دوستان
سویههای جهشیافته هندی، انگلیسی و آفریقایی «کووید - 19» در کشور در حال فراگیری است
خیز موج پنجم کرونا
با وجود آنکه رئیسجمهور اعلام کرده است «شاهد خیز جدیدی از بیماری کرونا در کشور نیستیم» اما عضو کمیته علمی ستاد مقابله با کرونا، از آغاز موج پنجم کرونا در ایران خبر میدهد و تاکید دارد: «کرونای هندی» در کشور در حال چرخش است و قدرت سرایت بسیار بالایی هم دارد. به گزارش «وطنامروز»، کاهش آمار مرگ و میر ناشی از بیماری «کووید-19» میزان رعایت پروتکلهای بهداشتی و فاصلهگذاری اجتماعی را کاهش داد و از طرفی ستاد ملی مقابله با کرونا نیز تمهیدات لازم را برای مقابله سفت و سخت با این بیماری به کار نمیگیرد. کمتوجهی به بیماری «کووید-19» در حالی است که سویههای جهشیافته این بیماری نظیر کرونای هندی، انگلیسی و آفریقایی در کشور در حال تاختوتاز است و خیلی از شهرهای کشور نیز به رنگ قرمز کرونایی درآمدهاند. در این باره رئیس بخش عفونی بیمارستان مسیح دانشوری با بیان اینکه موج پنجم کرونا در کشور شروع شده است، گفت: ویروس جدیدی که در حال چرخش است ویروس هندی دلتا است و میزان سرایت آن بسیار شدید بوده و هر شخص بیمار میتواند 8 تا 12 نفر را درگیر کند. پیام طبرسی با اظهار نگرانی و تاکید بر اینکه کشور در موج پنجم کرونا قرار گرفته است، گفت: شهرهای جنوبی کشور قرمز است. وی افزود: فیروزکوه و دماوند که در همسایگی تهران هستند قرمز هستند و تهران هم نمیتواند وضعیت عادی داشته باشد. در یک تا ۲ هفته آینده با موج جدیدی از بیماری در تهران مواجه خواهیم شد. وی بیان داشت: ویروس جدیدی که در حال چرخش است به احتمال زیاد ویروس هندی دلتا است که کشورهای دیگر را هم درگیر کرده و میزان سرایت آن بسیار شدید است و هر شخص بیمار میتواند 8 تا 12 نفر را درگیر کند. رئیس بخش عفونی بیمارستان مسیح دانشوری ابراز داشت: امیدواریم این موج مثل موجهای قبلی شدت نداشته باشد اما اگر تمهیداتی برای آن اندیشیده نشود با موج شدیدی از بیماری مواجه خواهیم شد. وی با اظهار بیاطلاعی از تمهیدات ستاد ملی کرونا، اظهار داشت: در دوره تعویض ۲ دولت هستیم اما کرونا تعویض دولت نمیشناسد. این هفته برگزاری کنکور در پیش است و علاوه بر داوطلبان کنکور، پدرها و مادرها هم درگیر هستند. باید تمهیدات جدی اندیشیده شود تا این افراد درگیر نشوند. طبرسی با بیان اینکه موضوع فقط کنکور نیست، گفت: فصل تابستان، فصل ازدواج و مسافرت هم هست؛ بر خلاف آنچه میگویند، کرونا در حال کاهش نیست. ۲ هفته پیش رو به کاهش بود اما متاسفانه اکنون بویژه در شهر تهران در حال افزایش است و مردم همچنان باید رعایت کنند. طبرسی با اشاره به نیاز مبرم مردم به واکسن،گفت: تا واکسن نزنیم از بحران کرونا خارج نمیشویم. تزریق واکسن «کوو ایران برکت» به مقام معظم رهبری طلیعه بسیار خوبی برای تسریع روند واکسیناسیون در کشور خواهد بود و امیدواریم مسؤولان به توصیههای ایشان عمل کنند؛ چون رهبر انقلاب استفاده از واکسن خارجی در کنار واکسن ایرانی را بدون اشکال دانستهاند و بر روند واکسیناسیون تاکید کردند. عضو کمیته علمی ستاد مقابله با کرونا تصریح کرد: پوشش واکسیناسیون ما به دلایل متعدد ضعیف است و چون واکسن نزدهایم نباید انتظار داشته باشیم کرونا کنترل شود. ایده ایمنی گلهای هم رنگ باخته است و نباید فکر کنیم تعداد زیادی از مردم به بیماری مبتلا شدهاند و جامعه ایمن خواهد بود. وی اضافه کرد: پیش از عید نوروز، برخی مسؤولان هم فریب خوردند و ما دچار موجی از بیماری شدیم که بشدت بدتر از موج قبلی بود. هر فرد میتواند چندین مرتبه به کرونا مبتلا شود. رئیس بخش عفونی بیمارستان مسیح دانشوری افزود: بر اساس فرمولهای اپیدمیولوژیک انتقال ویروس ووهان 2 تا 4 بود و ویروس دلتا (هندی) بین 8 تا 12 است، بنابراین قدرت سرایت آن بسیار بیشتر از ووهان است. در حال حاضر ویروس هندی، ویروس غالب در کشورهایی مثل روسیه و بسیاری از کشورهای اروپایی است. طبرسی ادامه داد: در جنوب ایران هم این ویروس ردیابی شده است و مطمئنا در تهران و شهرهای دیگر هم وجود دارد. ویروسی که شهرها را قرمز کرده ویروس هندی است. مردم نسبت به ویروسهای قبلی ایمنی نسبی پیدا کردهاند؛ چون افراد زیادی به آنها مبتلا شدند. تفاوت ویروس دلتا با ویروسهای قبلی در قدرت انتقال بیشتر است و اینکه تعداد بستریها در این نوع افزایش یافته است.
* تشدید نگرانی ناشی از نوع دلتای ویروس کرونا در منطقه آسیا- اقیانوسیه
به دنبال شیوع نوع دلتای ویروس کرونا در جهان که برای نخستین بار در هند شناسایی شد، در حال حاضر کشورهای آسیایی با ۲ سوال روبهرو شدهاند: آیا رویکرد ریشهکنی کامل این ویروس را در پیش گیرند یا اینکه خود را برای زندگی با این ویروس آماده کنند؟ سازمان جهانی بهداشت اعلام کرد که نوع «دلتا»ی ویروس کرونا که در حال حاضر در بیش از ۷۰ کشور مواردی از آن ثبت شده است، میرود تا به بیماری غالب ناشی از «کووید-19» در سطح جهان تبدیل شود. اکنون این نوع ویروس در اکثر کشورهای اروپایی در حال افزایش است و حتی در کشور آسیایی ویتنام نیز که پیشتر اعلام کرده بود به صورت کامل موفق به مهار ویروس کرونا شده، شیوع پیدا کرده است. در حال حاضر در کشورهایی مانند استرالیا، اندونزی، سنگاپور، انگلیس و هنگکنگ مصادیقی از شیوع نوع دلتای ویروس کرونا گزارش شده است. «راجش بوشان» وزیر فدرال بهداشت هند در یک کنفرانس خبری اعلام کرد ویروس دلتاپلاس قابلیت سرایت بیشتری دارد و از مقامات ایالتهای هند خواست که تست کرونا را افزایش دهند. گفتنی است گونه جهشیافته دلتا به میزان ۶۰ درصد بیشتر از گونه آلفا که برای نخستینبار در انگلیس شناسایی شد، قابلیت انتقال دارد. قدرت سرایت گونه آلفا نیز ۵۰ درصد بیش از نمونه اولیه ویروس کرونا گزارش شده است. همچنین میزان مقاومت نوع دلتا در برابر واکسن کرونا بیشتر است ولی افرادی که به صورت کامل واکسینه شده باشند مقاومت بدنشان در برابر نوع دلتای کرونا بیشتر است و خطر مرگ آنها را تهدید نمیکند.
* نمکی: گرفتار کرونای هندی و آفریقایی هستیم
از آنجا که سویههای جهشیافته کرونا در خیلی از استانهای کشور جولان میدهند، بنابراین باید مراقب شیوع گسترده این بیماری بود. وزیر بهداشت با بیان اینکه اکنون گرفتار ویروسهای هندی و آفریقای جنوبی هستیم، گفت: در ماههای آینده بتدریج از واکسنهای خارجی بینیاز میشویم و حتی این امکان وجود دارد در پاییز و زمستان واکسن ایرانی ضمن ثبت در who، به دنیا نیز صادر شود. سعید نمکی در همایش معاونان غذا و داروی دانشگاههای علوم پزشکی سراسر کشور که به صورت ویدئوکنفرانس برگزار شد، گفت: امروز با کمال افتخار میتوانم بگویم یکی از کشورهایی هستیم که در زمینه همه اقلام مورد نیاز مقابله با کرونا، بینیاز هستیم. وی درباره بیماری کرونا تصریح کرد: نکته مهم این است که ما همواره باید برای کرونا آماده باشیم. به عنوان کسی که کرونا را هر لحظه رصد میکند، تمام دغدغهام این است که رفتار آینده ویروس چگونه است و قرار است کدام استانها درگیر ویروس و پیک شوند؟ در حال حاضر گرفتار ویروسهای هندی و آفریقای جنوبی هستیم. نمکی افزود: روز گذشته (جمعه) افتخار بزرگ ملی نصیب شد و واکسن ملی «کووید-19» به مقام معظم رهبری تزریق شد و این موضوع یکی از افتخارات جمهوری اسلامی ایران محسوب میشود. وزیر بهداشت ادامه داد: این ویروس هنوز ناشناختههای زیادی دارد که باید همواره مراقب باشیم. عدم شناخت پیچیدگیهای این ویروس، دانشمندان دنیا را هم به اشتباه گرفتار کرده است.
* روحانی: روند شیوع کرونا در کشور کاهشی است
پروتکلهای بهداشتی و فاصلهگذاری اجتماعی باید ادامه داشته باشد تا برای چندمین بار در دام شیوع گسترده بیماری کرونا نیفتیم. رئیسجمهور گفت: الحمدلله امروز شاهد خیز جدیدی در کشور نیستیم و البته نباید کامل از این مساله مطمئن باشیم و مراعاتها باید ادامه داشته باشد. حسن روحانی در جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا گفت: در زمینه کرونا در مجموع میتوانیم بگوییم روند کاهشی داریم و این هفته نیز نسبت به هفته قبل، روند کاهشی داشتیم و البته چند استان حالت ویژهای دارند و استثنا هستند؛ عمدتا استانهای جنوبی مانند بوشهر، هرمزگان، سیستانوبلوچستان و کرمان شرایط متفاوتی دارند اما در بقیه استانها روند نزولی بوده است. وی افزود: الحمدلله امروز شاهد خیز جدیدی نیستیم و البته نباید کامل از این مساله مطمئن باشیم و مراعاتها باید ادامه داشته باشد. امروز در کشورهای جهان در اروپا، روسیه، شرق آسیا و اطراف خودمان در همسایگان نیز تا حدی شاهد یک خیز و موج هستیم و کاملا باید مراعات کنیم و نمیتوانیم نسبت به آینده با قطعیت بگوییم که با خیز دیگری مواجه نخواهیم بود. روحانی در بخش دیگری از سخنان خود درباره اقدام رهبر معظم انقلاب در تزریق واکسن داخلی کرونا که روز جمعه انجام گرفت، اظهار داشت: البته ماههای پیش خدمتشان این بحث را داشتیم و ایشان فرمودند که صبر میکنند تا زمانی که همه افراد کشور در سنین ایشان تزریق کردند، رهبری معظم انقلاب حتی نگفتند «من یک روز زودتر واکسن میزنم» و ایشان میتوانست واکسن غیرداخلی استفاده کند اما گفتند «صبر میکنم تا واکسن داخلی بیاید».
* افزایش روند شیوع کرونا در ۵ استان جنوبی
روند شیوع بیماری «کووید-19» در خیلی از شهرها بویژه استانهای جنوبی افزایشی شده است. سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا نسبت به افزایش روند بیماری در ۵ استان جنوبی هشدار داد. علیرضا رئیسی درباره وضعیت کرونا در کشور گفت: در استانهای جنوبی کشور بویژه استانهای بوشهر، هرمزگان، سیستانوبلوچستان، کرمان و یزد شاهد افزایش روند بیماری هستیم. وی افزود: البته روند کلی در کشور یک روند نزولی است اما اگر پروتکلهای بهداشتی را جدی نگیریم، قطعا سایر استانها هم درگیر میشوند. فصل گرما از یک طرف و از طرفی ویروسهای جهشیافتهای که وجود دارد، قطعا میتواند برای شیوع بیماری موثر باشد. رئیسی در ادامه افزود: راه هم مشخص است: اول رعایت پروتکلها و دیگری انجام واکسیناسیون برای گروههای سالمند و گروههایی است که دارای بیماری زمینهای هستند. باید واکسیناسیون را تسریع کنیم چرا که این کار میتواند بسیار موثر باشد. رئیسی ادامه داد: امیدوارم با تامین واکسنهایی که انجام میشود، روند واکسیناسیون طی روزهای آینده بیشتر شود که البته بیشتر هم شده و ما هفته آینده قطعا اخبار بهتری در زمینه تامین واکسن و انجام واکسیناسیون برای گروههای هدف خواهیم داشت. از همه مردم حتی افرادی که واکسن تزریق کردهاند، درخواست میکنم پروتکلها را جدی بگیرند تا ایمنی کامل برای کشور حاصل شود. وی در بخش دیگری از صحبتهایش گفت: به طور کلی ویروس هندی در سطح دنیا همچنان در حال تاختوتاز است. حتی کشورهایی که به میزان زیادی واکسن تزریق کردهاند هم در امان نیستند و احتمال ابتلا شدن همچنان وجود دارد. البته به این معنا نیست که واکسن اثر ندارد، بلکه قطعا در کاهش بستری و میزان مرگومیر بسیار موثر است. خوشبختانه این خبر خوبی است که ویروس کرونا بهرغم جهشهایی که دارد یک ویروس واکسنپذیر است و تزریق واکسن به میزان کافی و به افراد در معرض خطر و سالمندان، میتواند قطعا بسیار موثر باشد.
***
۱۲۳ فوتی و ۷۰۳۴ ابتلای جدید کرونا در کشور
افزایش شهرهای با وضعیت قرمز و نارنجی کرونایی نگرانیهایی را برای مردم و کادر پزشکی ایجاد کرده است که مبادا عادیانگاری ناشی از کاهش آمار مرگومیر روزانه به شدت موج جدید بیماری «کووید-19» در کشور دامن زند. روابط عمومی وزارت بهداشت دیروز اعلام کرد طی یکشبانهروز ۷۰۳۴ بیمار «کووید-۱۹» در کشور شناسایی شدند و متاسفانه ۱۲۳ بیمار نیز جان خود را به دلیل این بیماری از دست دادند. بر این اساس، از ظهر روز جمعه تا ظهر دیروز ۵ تیرماه بر اساس معیارهای قطعی تشخیصی، ۷ هزار و ۳۴ بیمار جدید مبتلا به «کووید-19» در کشور شناسایی شدند که ۹۶۵ نفر آنان بستری شدند. متاسفانه در طول این مدت، ۱۲۳ بیمار «کووید-19» نیز جان خود را از دست دادند تا مجموع جانباختگان این بیماری در کشور به ۸۳ هزار و ۷۱۱ نفر برسد. خوشبختانه تاکنون، ۲ میلیون و ۸۲۲ هزار و ۷۰۴ نفر از بیماران بهبود یافته یا از بیمارستانها ترخیص شدهاند. ۳ هزار و ۱۹۵ نفر از بیماران مبتلا به «کووید-19» نیز در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستانها تحت مراقبت قرار دارند. در حال حاضر ۳۲ شهر کشور در وضعیت قرمز، ۱۷۴ شهر در وضعیت نارنجی و ۲۴۲ شهر در وضعیت زرد قرار دارند. بنا بر اعلام مرکز روابط عمومی و اطلاعرسانی وزارت بهداشت، تاکنون ۴ میلیون و ۴۱۶ هزار و ۹۸۳ نفر دوز اول واکسن کرونا و یک میلیون و ۱۹۶ هزار و ۱۵۷ نفر نیز دوز دوم را تزریق کردهاند و مجموع واکسنهای تزریقشده در کشور به ۵ میلیون و ۶۱۳ هزار و ۱۴۰ دوز رسید.
ارسال به دوستان
تحقیر رئیسجمهور افغانستان در کاخ سفید
ذلت غنی
گفتوگوی «وطن امروز» با ابوالفضل ظهرهوند
جریان مقاومت افغانستان احیا شود
در بحبوحه تحولات داخلی افغانستان و درگیریهای شدید در ولایات مختلف، «محمد اشرف غنی» رئیسجمهور افغانستان به همراه عبدالله عبدالله، رئیس شورای مصالحه ملی و جمعی از وزرا و مشاوران خود با سفر به واشنگتن و حضور در کاخ سفید با جو بایدن، رئیسجمهوری آمریکا دیدار کرد؛ دیداری که جزئیات دقیقی از آن مخابره نشد اما برآیند اظهارات ۲ رئیسجمهور در جمع خبرنگاران حاکی از آن است که اشرف غنی با دست خالی آمریکا را ترک خواهد کرد. به عبارت دیگر، با وجود همه خوشرقصیهای غنی برای آمریکا در دوران ریاستجمهوریاش و پیگیری سیاستهای منطقهای مدنظر واشنگتن در افغانستان، بایدن آب پاکی را روی دست این مهره غربگرا ریخت. بامداد شنبه به وقت تهران اشرف غنی با حضور در جمع خبرنگاران گفت: «کاملا متقاعد شدهام که تصمیم خروج نیروهای آمریکایی فصل جدیدی را در روابطمان با واشنگتن آغاز خواهد کرد و این اقدام به معنای شانه خالی کردن از افغانستان نیست». وی افزود: «رئیسجمهور بایدن ادامه ارائه کمکهای انسانی و اقتصادی به افغانستان را مورد تاکید قرار داد». رئیسجمهور افغانستان با اتخاذ موضعی انفعالی از طالبان خواست درگیریها را متوقف کرده و وارد روند سیاسی شود. اشرف غنی اضافه کرد: «به تصمیم بایدن برای خروج از افغانستان احترام میگذاریم و این تصمیمی حاکمیتی بوده و ما افغانستانیها باید با پیامدهای این موضوع به تعامل بپردازیم». بایدن نیز در جمع خبرنگاران در سخنانی کوتاه ضمن تاکید بر پایبندی آمریکا به برنامه خروج نظامیانش از افغانستان تا سپتامبر امسال، گفت: «این مردم افغانستان هستند که باید درباره آینده کشورشان تصمیم بگیرند». این سخنان بایدن به منزله این است که غنی و دولت او دیگر ارزش و کارویژهای برای آمریکا نخواهند داشت. نکته قابل توجه اینکه رسانهها و نخبگان افغان با انتقاد از سفر غنی و هیات همراهش به آمریکا در این مقطع زمانی، آن را مایه شرمساری و خفت مردم شجاع افغانستان عنوان کردند. برخی کاربران این سفر را گزارشدهی رعیت به ارباب توصیف و مقامات افغانستانی را گماشتههای آمریکا معرفی کردند. حال باید دید غنی بعد از بازگشت از آمریکا چه رویهای را در پیش خواهد گرفت و آیا آبرویی برای او در بین همسایگان و کشورهای منطقه باقی مانده تا در پی آن قدری اوضاع آشفته خود را بهبود ببخشد؟ در حال حاضر محبوبیت رئیسجمهوری افغانستان و مشروعیت دولت او به گواه واکنشهای مردمی در ضعیفترین شکل ممکن است. غنی که در 2 دوره انتخابات ریاستجمهوری به شکلی مشکوک و بحثبرانگیز به عنوان رئیسجمهور افغانستان معرفی شد و در هر 2 دوره سایه تقلب در انتخابات بر نام وی و کابینهاش سنگینی میکرد، نتوانست افکار عمومی را اقناع و با خود همراه کند. در بعد روابط خارجی نیز او رئیس دولت قابل اعتمادی برای همسایههای افغانستان نبود. اظهارنظرهای جنجالی مشاوران او درباره وضعیت سیاسی همسایگان یا بحث اخیر شخص غنی پیرامون مبادله آب در برابر نفت با ایران که در جریان افتتاح سد کمالخان بیان داشت، همگی حاکی از این بود که وی همه تخممرغهایش را در سبد آمریکا چیده و کمترین درکی از الزامات روابط خارجی و رعایت حسن همجواری با همسایگان نداشته است. اکنون که طالبان بیش از 80 درصد خاک افغانستان را درگیر کرده و در شهرهای مختلف، مردم به جای همکاری با فرماندهان ارتش، به تشکیل نیروهای مردمی مبادرت کردهاند، او به دنبال این است تا با سفرهای منطقهای و گرفتن وقت دیدار با رؤسایجمهوری کشورهای همسایه و قدرتهای منطقهای وضعیت دولت را بهبود بخشد، حال آنکه امیدی به این تقلا نیست و غنی اکنون فقیرترین رئیسجمهوری منطقه در کسب حمایت و اعتماد همتایان منطقهای خود است. ***
گفتوگوی «وطن امروز» با دکتر ابوالفضل ظهرهوند، دیپلمات پیشین ایران در افغانستان
جریان مقاومت افغانستان احیا شود
شروین طاهری: او بازمانده نسل دیپلماتهای شهید مزارشریف است. دکتر ابوالفضل ظهرهوند، اولین سرکنسول ایران بود که به دنبال اخراج نیروهای اشغالگر شوروی، با نیروهای مجاهد شمال افغانستان از جمله نیروهای تحت فرمان احمد شاه مسعود، همکاری کرد. با وجود سایر سمتهایی که او در سالهای بعد از آن در معاونت آسیا و اقیانوسیه وزارت امور خارجه یا شورای عالی امنیت ملی و سفارتهای ایران در اروپا داشته اما همواره به عنوان یک کارشناس خبره مسائل افغانستان و حوزه جغرافیایی فلات پامیر شناخته میشود.
ظهرهوند دورهای از تاریخ معاصر افغانستان را در دهه 1370 از نزدیک لمس کرده که شباهت زیادی به روزگار فعلی دارد، یعنی زمانی که حکومت مرکزی تضعیف (و سرنگون شد) و مجاهدین و دیگر گروههای شبهنظامی قدرت را به دست گرفتند اما به خاطر اختلافات قومی و مذهبی نتوانستند وحدت خود و حکومت را حفظ کنند و این اغتشاش به ظهور طالبان و سپس تجاوز آمریکاییها به بهانه برقراری امنیت در افغانستان منجر شد. امروز که آمریکاییها در حال تعویض نقش نیروهای اشغالگر خود با طالبان هستند، تجربیات کسانی مثل او میتواند به ما کمک کند تا درک شفافتری از فضای خاکستری موجود در افغانستان داشته باشیم.
* * *
* آیا میتوان گفت جو بایدن، رئیسجمهور ایالات متحده در جریان سفر محمد اشرف غنی و مقامات عالیرتبه دولت افغانستان به واشنگتن، آنها را با بیتفاوتیاش تحقیر کرد؟
بهتر این است که بگوییم اشرف غنی، خودش خودش را تحقیر کرد. کل این سفر تحقیرآمیز بود. مقامات دولت افغانستان به جای اینکه از موضع نمایندگان نظام و منتخبان ملت از آمریکاییها به خاطر خروج خود و کشورهای همپیمانشان بازخواست کنند و حتی در مراجع بینالمللی آمریکا را در جایگاه متهم نشانده و از آنها شکایت کنند، به واشنگتن رفتند و پیش بایدن گردن کج کردند.
آنها باید در کابل میماندند و از آمریکاییها بازخواست میکردند که شما چرا به کشور ما حمله کردید، 20 سال آن را در اشغال نگه داشتید، قرارداد کاپیتولاسیون بر ما تحمیل کردید، صدها هزار تن از هموطنان نظامی و غیرنظامی ما را به اسم امنیت و مبارزه با تروریسم به خاک و خون کشیدید، کشور ما را شخم زدید و بعد ناگهان با طالبان وارد مذاکره شدید، آن هم بدون حضور و اطلاع نمایندگان دولت افغانستان و آنها را به رسمیت شناختید و حالا نهتنها دارید نیروهایتان را از افغانستان بیرون میکشید بلکه حتی پایگاههای نظامی را هم اسقاط و تخریب میکنید که ارتش و نیروهای افغان نتوانند از آنها برای دفاع در مقابل طالبان بهره ببرند!
* میتوان گفت در حالی که بیشتر خاک افغانستان آماج حملات طالبان است، اشرف غنی و تیمش با این سفر شرمآور به واشنگتن مشروعیت خود را زیر سؤال بردند.
فراتر از اینها، آمریکا با تحقیر مردمسالاری افغانستان و بند و بسط با طالبان، مشروعیت تمام دولتهای قبلی کابل را هم زیر سؤال برد.
* در ماههای اخیر این ظن قوت گرفته که بخشی از حاکمیت پشتونتبار افغانستان دستشان با طالبان در یک کاسه است تا قلمرویی تحت عنوان پشتونستان را از افغانستان تجزیه کنند. این ایده که طالبان کاتالیزور پشتونیزه کردن افغانستان است، چقدر ممکن است به حقیقت نزدیک باشد؟
طالبان عنوانی بسیار کلی است. در حال حاضر میتوانیم جریانهای فعال در افغانستان اعم از طالبان و غیرطالبان را به ۳ دسته تقسیم کنیم:
گروه اول، جریان طالبان پاکستان. این جریان به دنبال تصرف کامل افغانستان از طریق پشتونیزه کردن آن است به شکلی که برای مدتی درهای کشور به روی خارج بسته شده و در داخل پاکسازی قومی صورت بگیرد.
گروه دوم، جریان آمریکایی به واسطه بخشی از طالبان موسوم به پشتونهای صهیونیست. این جریان به دنبال اشغال کامل افغانستان نیست بلکه میخواهد این کشور را بیثبات و صحنه فعالیتهای تروریستی کند. به همین دلیل است که آمریکاییها در حال تغییر آرایش نیروهایشان در فلات پامیر و کوههای هندوکش از نظامی به امنیتی هستند. آنها در حین خارج کردن نیروهای نظامیشان از افغانستان، دهها پایگاه نظامی را تخریب کردهاند اما چندین پایگاه نظامی را هم به پایگاههای امنیتی تبدیل کردهاند تا اهداف جدیدشان را پیاده کنند بهطوری که میتوان گفت صحنهگردان افغانستان دیگر نه ژنرال لوید آستین، رئیس پنتاگون و وزیر دفاع بایدن بلکه ویلیام برنز، رئیس سازمان سیا است. بزرگترین پایگاه آنها هم در ولایت غور درست در مرکز کشور قرار دارد. عامل نفوذ آمریکاییها در بخشی از بدنه طالبان، پشتونهای صهیونیست هستند، گروهی بیهویت که با کار اطلاعاتی اسرائیلیها و آمریکاییها در سالهای گذشته خود را تحت عنوان اقوام گمشده یهودی معرفی کرده و در حال خدمت به پروژه تروریستپروری آمریکایی هستند.
گروه سوم،پشتونهای ملی مسلمان هستند. این گروه که اکثریت پشتونهای اصیل را تشکیل میدهند، هم مسلمان واقعی هستند، هم روی کشور افغانستان تعصب ملی دارند و هم از سابقه جهادی برخوردارند. به طور طبیعی نیز به ما و دیگر ملتهای منطقه احساس نزدیکی میکنند. آنها در آستانه اشغال کشور توسط طالبان در حال شکل دادن جبهه مقاومت با همراه ساختن سایر اقوام افغانستان هستند و طبیعی است آمریکاییها که نقشه تغییر ژئوپلیتیک منطقه را در سر میپرورانند نسبت به شکلگیری این جریان اصیل احساس خطر کنند.
* شما زمانی که سرکنسول جمهوری اسلامی ایران در مزار شریف بودید و دوستان و همراهانتان را در آن حمله وحشیانه نیروهای منسوب به طالبان به کنسولگری ایران از دست دادید، احتمالا بهتر از هر کسی میدانید طالبان یا آنطور که خودشان میگویند «طالبها» نه یک گروه منسجم بلکه مجموعهای نامنسجم از گروههای مختلف و گاه متضاد است. ماهیت طالبان را چطور تحلیل میکنید؟
طالبان یک مجموعه متفرق با تفکرات سلبی است و طرحی ایجابی ندارد. ایدهشان برای تشکیل امارت اسلامی هم در نهایت هدفی جز تشکیل همان خلافت بدوی که قبلا به نمایش گذاشتند را دنبال نمیکند. جالب است بدانید بخشی از سرکردگان پشتپرده طالبها نهتنها مسلمان نیستند بلکه همان کمونیستهای دوره نجیبالله هستند که رنگ عوض کردهاند. آنها از سازمان اطلاعاتی بعضی کشورهای منطقه بویژه سعودی و امارات دستور میگیرند و از خودشان هیچ ایدهای ندارند. مزدوران جادهصاف کن اجانب هستند که وجه مشترک نیروهای پیادهنظامشان گذراندن دورههای آموزشی مسموم وهابیون است که هیچ ارتباطی به اسلام ندارد. بخشی دیگر از طالبان هم نفوذیهای هندوستان و عمدتا پنجابی هستند. من در دوره ماموریتم در مزار شریف با طیفهای مختلف طالبان آشنا شدم، البته باید اعتراف کرد در کل، عمده نیروهای طالبان مزدبگیر هستند و در بسیاری مناطق فقیر افغانستان یا مناطق قبایلی شمال پاکستان میشود با چندصد دلار یک نفر را برای هر کاری اجیر کرد.
* چه میشود کرد وقتی هر روز میشنویم که مردم یک روستا یا ولسوالی به طالبان میپیوندند؟
این خبرها ریشه در ناآگاهی از اوضاع افغانستان دارد. مردم بومی مجبور به همکاری با طالبان هستند. بیچارهها از ترس جانشان تسلیم آنها میشوند.
* چه چیزی باعث شده افغانستان در طول چند دهه اخیر به مرکز مزدورپروری یا تروریستپروری تبدیل شود؟
این یک پیشینه تاریخی در منطقه کوهستانی هندوکش دارد. در این منطقه فرهنگ جنگی و سنت مزدوری حاکم است که ناشی از ملوکالطوایفی سنتی به جا مانده در این سامان است. هر پستی و بلندی برای خودش مدعی و رعایایی دارد و گاه مدعیان محلی قلمروهای خود را معامله میکنند. این فرهنگ بومی دستاویزی میشود برای دخالت نیروهای بیگانه تا مردم افغانستان را ابزار اهداف شوم خود برای بیثبات کردن کل منطقه کنند.
* چاره کار افغانستان اشغال شده و طالبانزده امروز را چه میدانید؟
جریانهای پراکنده ملی و مجاهد باید در قالب جریان مقاومت دوباره با هم متحد شوند. یوسف قانونی در پنجشیر، محمد محقق و عطا محمد نور در بلخ، حضرت علی (زاده) در ولایات ننگرهار و لغمان و گلبدین حکمتیار در میان تمام قوم پشتون، ژنرال دوستم در فاریاب، کریم خلیلی رئیس شورای عالی صلح و حتی حامد کرزی رئیسجمهور پیشین؛ خلاصه! همه فعالان سیاسی در شهرهای کوچک و بزرگ باید دست به دست هم دهند. جریان مقاومت افغانستان اگر متشکل شود، با ژئوپلیتیک منطقه هم سازگار است، ضمن اینکه قدرتهای بزرگ مثل چین و روسیه نیز وقتی دریابند روند فعلی طالبانی شدن دوباره افغانستان در بلندمدت چه خطراتی برایشان دارد، در روابطشان با طالبان تجدید نظر خواهند کرد، البته دولت فعلی افغانستان هم باید تغییر موضع دهد و جریان مقاومت را حمایت کند. در این صورت حتی اگر لازم باشد برای جلوگیری از سقوط کشور، باید شورای عالی دولت یا شورای وحدت فرماندهان افغان تشکیل شود.
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از راهکارهای خنثیسازی تحریمهای مالی در دولت سیزدهم
رفع تحریم لازم خنثیسازی واجب
* استفاده از پیامرسانهای جایگزین سوئیفت
* انعقاد پیمانهای پولی دوجانبه
* ایجاد رمزارز منطقهای
* تهاتر کالایی
علی جهانگیری: دهه 90 گزاره تحریم به واژهای متداول در کشور بدل شد؛ معضلی که مردم با گوشت و پوست خود تاثیر آن را احساس کردند. اکنون پس از گذشت 10 سال از آغاز موج جدید تحریمهای مالی و اقتصادی علیه کشورمان و همچنین تجربه تلخ برجام و ناتوانی آن در حل مساله تحریم، وقت آن است تا در روزهای نزدیک به آغاز کار دولت سیزدهم، به دنبال چارهای دیگر برای حل این زخم کهنه و اتخاذ راهبردی متفاوت از آنچه در سالهای گذشته دنبال میشد، باشیم.
به گزارش «وطنامروز»، از زمان به ثمر نشستن انقلاب اسلامی ایران در بهمنماه 1357، تحریمهای اقتصادی یکی از کلیدیترین ابزارهای دشمن علیه کشورمان بوده است. نخستین دور تحریمهای ضدایرانی بین سالهای 1979 تا 1981 رخ داد که به موجب دستور جیمی کارتر، رئیسجمهور وقت ایالاتمتحده، داراییهای ایران در آن کشور مصادره شد. پس از آن هم تحریمهای مختلفی علیه کشورمان وضع شد اما در 10 سال اخیر موج جدیدی از تحریمها گریبان اقتصاد کشور را گرفت؛ تحریمهایی که اغلب بین سالهای 2011 تا 2015 علیه ایران وضع شد و موجب کاهش چشمگیر فروش نفت کشورمان- به عنوان اصلیترین منبع درآمد دولت- و بروز بحرانهای اقتصادی از جمله افزایش نرخ ارز و تورم افسارگسیخته شد. یکی از مهمترین عواملی که منجر به اثرگذاری بیشتر تحریمها علیه کشورمان شد، وابسته بودن ایران به سازوکارهای مالی بینالمللی تحت نفوذ آمریکا و دلار آمریکا به عنوان پول جهانی بود؛ امری که اساسا این قدرت را به آمریکا میدهد تا بتواند اینگونه تحریمها را علیه کشورها اعمال کند. شروع سلطه دلار بر بازارهای جهانی به حدود 80 سال پیش برمیگردد؛ سال 1944 و پس از جنگ جهانی دوم، نشستی تحت عنوان «برتون وودز» میان برخی کشورهای جهان برگزار شد و در آن ایالاتمتحده آمریکا به عنوان قدرت برتر نظامی، اقتصادی و سیاسی مطرح شد و پس از آن بود که سلطه دلار بر دنیا آغاز شد. کشورهای امضاکننده موافقتنامههای «برتون وودز» تصمیم گرفتند نرخ برابری پولهای خود را در رابطه با دلار تعیین کنند. بدین ترتیب برخلاف نظام پیش از جنگ جهانی اول که تنها طلا را مبنای رابطه میان همه پولها قرار داده بود، نظام بعد از جنگ جهانی دوم علاوه بر طلا، ستون اصلی دیگری را برای روابط پولی بینالمللی به وجود آورد و آن دلار بود. آمریکا، با تکیه بر این تعهد، عملا به تنها ضامن نظام پولی بینالمللی بدل شد. از آن زمان تاکنون سازوکارهای مالی مختلفی بر دنیا حاکم شدهاند که تماما زیر سلطه آمریکا قرار دارند و کشورهای مختلف برای تجارت بینالمللی چارهای جز تبعیت از آنها نداشته و ندارند. اینجاست که اولویت خنثیسازی تحریم در برابر راهبرد لغو تحریم، اهمیت خود را نمایان میکند. کار درست و اساسی آن است که اصولا قدرت تحریم را از آمریکا سلب کنیم تا آنکه او را از این کار به وسیله مذاکره منصرف کنیم، چرا که او همچنان هر وقت که اراده کند میتواند با وضع مجدد تحریمها، در نظام اقتصادی کشور اخلال ایجاد کند. سیاست دولت مستقر در 8 سال گذشته، به جای آنکه متمرکز بر خنثیسازی تحریمها با دید اقتصادی باشد، در پی رفع و دور زدن تحریمها با دید حقوقی و تکیه بر ابزارهای قانونی بود؛ امری که از ترکیب تیم مذاکرهکننده -که بیش از آنکه اقتصادی باشد، حقوقی بود- و همچنین نگاه صرفا حقوقی آنان به ماشین تحریم (برای مثال گمان تیم مذاکرهکننده آن بود که تحریمهای آمریکا بدون قطعنامههای شورای امنیت ارزشی ندارد اما مشخص شد واقعیت چیز دیگری است) نیز نمایان است. تلاشی که اگر چه از لحاظ حقوقی منجر به لغو موقتی برخی تحریمها شد اما به این دلیل که صرفا از ابزار حقوقی برای برطرف کردن آنها استفاده شده بود، با اقدام حقوقی دیگری از جانب طرف مقابل نقش بر آب شد. اما راهبرد خنثیسازی تحریم، در پی آن است که با اتخاذ راهبردها و سیاستهای گوناگون اساسا امکان تاثیر تحریم بر اقتصاد کشور را از طرف مقابل بگیرد. سیاستهایی از جمله: 1- پیمانهای دوجانبه و چندجانبه پولی 2- تهاتر کالایی 3- رمز ارز منطقهای 4- بهرهگیری از جایگزینهایی برای سازوکارهای مالیای نظیر سوئیفت، میتوانند از جمله اقدامات برای خنثیسازی تحریم باشند، به شکلی که یا اساسا آمریکا توان اعمال تحریم را نداشته باشد (مانند استفاده از جایگزینهایی برای سازوکارهای مالی) یا اینکه گره خوردن منافع اقتصادی سایر کشورها به اقتصاد ایران، بهگونهای باشد که وضع تحریمها علیه کشورمان، هزینه دوچندان برای آمریکا داشته باشد و با تحریم ایران، منافع سایر کشورها نیز به خطر بیفتد. برای مثال یکی از روشهای موثر جهت بیاثر کردن تحریمها، تهاتر کالایی است که منجر به حذف دلار از مبادلات و کاهش هزینه تجارت به دلیل حذف سازوکارهای انتقال ارز میشود. در اینگونه مبادلات ارزهای رایج میان کشورها مانند دلار، برای تسویه مبادلات استفاده نمیشود و ارزشگذاری کالاها و خدمات مورد معامله از طریق برقراری تعادل قیمتی بین آنها انجام میشود. علاوه بر تهاتر کالایی، یکی دیگر از روشها برای خنثیسازی تحریم ایجاد جایگزین برای سازوکارهای مالی جهانیای مانند پیامرسان سوئیفت است. سوئیفت ابزاری برای انتقال پول و نقلوانتقالات مالی بینالمللی میان کشورهاست. هر چند جز سوئیفت روشهای دیگری برای انتقال ارز وجود دارد اما به دلیل سلطه سوئیفت، سایر روشها چندان متداول نیستند.
به غیر از کشورمان، کشورهایی نظیر چین یا روسیه -که در هفتههای اخیر اخباری مبنی بر قطع ارتباط این کشور با سوئیفت به گوش رسید- نیز به فکر جایگزین برای سیستم سوئیفت بودهاند.
* روسیه در تدارک دوران پساسوئیفت
راهکار دیگر طراحی روشهای جایگزین سوئیفت است؛ کاری که امروز توسط روسیه در حال اجراست.
این نخستینبار نیست که خبرهایی از قطع ارتباط روسیه با پیامرسان سوئیفت مطرح میشود. در آگوست 2014 و پس از بحران اوکراین نیز، انگلستان از رهبران اروپایی خواست چنین گزینهای را در نظر بگیرند. سپس الکسی کودرین، وزیر دارایی سابق روسیه پیشبینی کرد چنین اقدامی میتواند موجب کاهش 5درصدی تولید ناخالص داخلی روسیه شود اما در نهایت، در آن مقطع این تهدید راه به جایی نبرد و کمپین فشار کنار گذاشته شد. در آن مقطع قطع ارتباط روسیه از سوئیفت یک تنش بزرگ تلقی میشد، یا به قول دیمیتری مدودف، نخستوزیر وقت این کشور که گفت این اقدام برابر با «اعلان جنگ» است، دارای اهمیت بود.
از آن زمان تاکنون احتمال اجرای این گزینه همچنان پایین بوده است. یکی از دلایلی که نقش بازدارنده برای روسیه در این زمینه دارد، سطح بالای ارتباط این کشور با غرب است. میزان بالای مبادلات تجاری روسیه با کشورهای مختلف نقش یک سپر را در برابر این تهدیدات ایفا کرده است. در صورت قطع ارتباط روسیه با سوئیفت، آمریکا و آلمان بیشترین ضرر را متحمل خواهند شد، چرا که بانکهای ایالاتمتحده و آلمان اصلیترین مشتری سوئیفت برای برقراری ارتباط با بانکهای روسی هستند.
با این حال، مسکو برای تأمین سیستم مالی داخلی خود گامهایی برداشته زیرا پرونده کشورمان با توجه به ضرر بسیاری که ایران از این موضوع دید، به عنوان یک الگوی هشداردهنده عمل کرده است. پس از قطع ارتباط بانکهای ایرانی با سوئیفت، ما تقریبا نیمی از درآمد صادرات نفت و 30 درصد تجارت خارجی خود را از دست دادیم. تأثیر این موضع بر اقتصاد روسیه نیز، بویژه در کوتاهمدت، به همان اندازه مخرب خواهد بود. روسیه به دلیل صادرات چند میلیاردی هیدروکربن به سوئیفت بسیار متکی است. این قطع ارتباط منجر به خاتمه تمام معاملات بینالمللی، ایجاد نوسانات ارزی و خروج گسترده سرمایه از این کشور خواهد شد. از این رو، از سال 2014 این کشور به دنبال اقدامات متقابل متعددی برای به حداقل رساندن خطرات و خسارات اقتصادی احتمالی این واقعه بوده است.
آوریل 2014 تعدادی از بانکهای روسیه در لیست سیاه ایالاتمتحده آمریکا قرار گرفتند. Visa و MasterCard خدمات به بانکهای هدف را به حالت تعلیق درآوردند و آنها را از استفاده از سیستمهای پرداخت خود منع کردند. ماه بعد، دولت روسیه قانون جدیدی را ابلاغ و سیستم پرداخت ملیای به اسم «میر» را معرفی کرد. این سیستم کاملا متعلق به بانک مرکزی روسیه است و به عنوان یک مرکز تسویهحساب برای پردازش معاملات در داخل روسیه فعالیت میکند.
از سال 2014، سهم عملیاتی «میر» به 24درصد از کل تراکنشهای داخلی رسید. بیش از 73 میلیون کارت با استفاده از سیستم «میر» صادر شده است. رشد سریع آن عمدتا از این واقعیت ناشی میشود که در روسیه کارتهای میر اکنون به کارت بانکی معمول برای بازنشستگان و کارمندان بخش دولتی تبدیل شده است.
با وجود رشد «میر» در روسیه اما همچنان انجام پرداخت در خارج از روسیه با وجود داشتن کارت میر آسان نیست. فقط در ارمنستان و بخشی از مناطق گرجستان امکان استفاده کامل از تمام امکانات این سیستم امکانپذیر است. همچنین امکان استفاده از برخی خدمات «میر» در ترکیه، قرقیزستان، ازبکستان و قزاقستان نیز امکانپذیر شده است.
در میانمدت، روسیه میتواند از معادل روسی سوئیفت یعنی «SPFS» استفاده کند. این سیستم که در سال 2014 توسط بانک مرکزی روسیه راهاندازی شد در تلاش است جایگزینی برای پیامرسانهای بینالمللی نظیر سوئیفت باشد.
در سال 2020، ترافیک SPFS دوبرابر شد و تقریبا به 13 میلیون پیام رسید اما سیستم هنوز در مقایسه با سوئیفت ناچیز است. بیش از 400 موسسه مالی به جایگزین روسیه برای سوئیفت پیوستهاند که بیشتر آنها بانکهای روسی هستند اما بانکهای اصلی خارجی فعال در روسیه مانند UniCredit، Deutsche Bank و Raiffeisen Bank و بانکهای داخلیای نظیر Tinkoff و Vostochny هنوز به عضویت آن درنیامدهاند. برای جذب اعضای جدید، بانک مرکزی روسیه به سیاستهایی مانند کاهش تعرفههای سیستم به حدود نیمی از هزینههای سوئیفت متوسل شده است.
در حال حاضر، 20 درصد از کل تراکنشهای داخلی این کشور از طریق SPFS انجام میشود. بانک مرکزی این کشور در تلاش است تا سال 2023 این سهم را به 30 درصد برساند. با این حال، برای تبدیل شدن به یک گزینه جذاب برای فعالان تجاری، هنوز هم باید محدودیتهای فنی این سیستم حل شود. برای مثال برخلاف سوئیفت که 24 ساعته کار میکند، سوئیفت روسی تنها در ساعات اداری فعال است.
در سطح بینالملل اما با وجود تلاش مقامات روس، آنها موفق به ترغیب طرفهای خارجی برای استفاده از SPFS در برابر سوئیفت نشدهاند. با توجه به محدودیتهای SPFS روسیه، سیستم پرداخت بین مرزی چین (CIPS) اغلب به عنوان گزینهای واقعبینانهتر برای بانکهای روسیه در صورت قطع ارتباط با سوئیفت پیشنهاد شده است. فرض بر این است که به دلیل نفوذ اقتصادی چین، شانس این کشور برای پیروزی در رقابتی ارزی با دلار در سطح بینالملل بیشتر از روسیه است.
با این وجود، هنوز راه طولانی در پیش است تا CIPS بتواند به عنوان جایگزینی برای سوئیفت عمل کند. سهم یوآن چین در بازارهای مالی بینالمللی در برابر دلار ناچیز است؛ کمتر از 2 درصد از پرداختهای جهانی در مقایسه با سهم عظیم 40 درصدی دلار آمریکا و بسیار عقبتر از یورو، پوند انگلیس و ین ژاپن. در نتیجه، سیستم پرداخت CIPS بسیار کوچک باقی مانده است.
با این وجود CIPS میتواند به جایگزینی منطقهای برای سوئیفت تبدیل شود. سوال اساسی این است: آیا CIPS چینی و SPFS روسی برای نیل به یک هدف مشترک همکاری خواهند کرد یا اینکه سیستم پیامرسان چینی، سیستم روسی را شکست میدهد و آن را به طور کامل از کار میاندازد. تاکنون 23 بانک روسی به CIPS پیوستهاند، در حالی که در حال حاضر تنها یک بانک چینی به SPFS متصل شده است.
یکی دیگر از گزینههای مطرح، استفاده از روبل دیجیتال و رمز ارزهاست. معرفی روبل دیجیتال در اکتبر سال 2020 توسط بانک مرکزی روسیه تأیید شد. بر خلاف رمز ارزهای غیرمتمرکز، این نوع ارزهای دیجیتال در اختیار بانک مرکزی و تحت نظر آنان است. نخستین نمونه از روبل دیجیتال قرار است اواخر سال 2021 آماده و در کریمه نیز آزمایش شود. سایر بانکهای مرکزی در سراسر جهان برنامههای مشابهی را برای ارز دیجیتال به رهبری دولت دارند اما روسیه انگیزه بیشتری دارد، چرا که هدف آن کاهش وابستگی به دلار آمریکا، تقویت روبل در سطح جهان و به حداقل رساندن خطر تحریمهاست.
با این وجود میزان ارزهای دیجیتال تحت کنترل بانک مرکزی این کشور میتواند به کاهش سلطه دلار و کاهش خطر تحریمها کمک کند. روبل دیجیتال مانند SPFS براحتی به عنوان وسیله پرداخت در خارج از کشور پذیرفته نخواهد شد. پرداخت دیجیتال بین رقبا و دشمنان ایالاتمتحده مانند روسیه، ایران و ترکیه امکانپذیر است اما احتمالا در مقیاس منطقهای متوقف خواهد شد.
علاوه بر اینها توانایی دور زدن کامل تحریمهای ایالات متحده با استفاده از ارزهای دیجیتال محدود است. از مارس 2018، اداره کنترل داراییهای خارجی ایالات متحده (افک) بین معاملات پولی عادی و معاملات ارز دیجیتال تفاوتی قائل نشده است. افک همچنین در حال کشف ابزارهای جدید فناورانه برای تجزیه و تحلیل و ردیابی معاملات مبتنی بر بستر بلاکچین است.
منهای روسیه و چین، صدای اتحادیه اروپایی نیز از سلطه دلار بر تراکنشهای مالی درآمده است. نمونه آن نیز تلاش اروپا برای ایجاد اینستکس پس از خروج آمریکا از برجام بود که هدف از ایجاد آن مبادله با کشورمان بود؛ سازوکاری که البته به نتیجه ملموس نرسید.
لازم است دوباره تاکید شود راهبرد اصلی کشور در برابر تحریم باید خنثیسازی و بیاثر کردن تحریم باشد؛ امری که بدون داشتن نگاهی اقتصادی به مساله تحریم به وقوع نمیپیوندد و تلاشهای دیگری مانند آنچه در سالهای اخیر رخ داد، نتیجهای جز سرانجام برجام، نخواهد داشت.
* پیمانهای پولی دوجانبه
پیمان پولی دوجانبه توافقی است که کشورها برای انجام مبادلات مالی خود امضا میکنند تا به جای استفاده از ارزهای جهانی مثل دلار و یورو، از ارزهای ملی استفاده کنند. تاکنون بیش از 70 پیمان پولی دوجانبه و چندجانبه بین کشورهای جهان منعقد شده است. در همین رابطه، صمد عزیزنژاد، کارشناس اقتصادی درباره نقش پیمان پولی در مبادلات تجاری گفت: پیمانهای پولی فقط به وسیله پول و ارز اجرا نمیشود بلکه کیفیت مبادلات نیز در آن دخیل است. پیمانهای پولی ابزاری برای مقابله با تحریمهاست، زیرا آمادگی برای استفاده از پول ملی در مبادلات، انعطافپذیری کشور را در مقابل تحریمها افزایش میدهد. عزیزنژاد گفت: بانک مرکزی نوسان ارزش پول ملی را مدیریت کرده و برخی توافقات درباره انعقاد پیمانهای پولی بر این اساس است، زیرا طرف مقابل به ثبات بازار کشور توجه دارد. در بحث پیمانهای پولی باید از پیمانهای دوجانبه به سمت پیمانهای پولی چندجانبه حرکت و مشکل تراز تجاری را در این پیمانها حل کنیم. این روش پرداخت نخستینبار در ایران در سالهای 89 و 90 از سوی کارشناسان به دولت پیشنهاد شد اما بانک مرکزی به این روش بیمحلی کرد.
پس از روی کار آمدن دولت روحانی و در میانه مذاکرات برجام، دوباره بحث پیمانهای پولی دوجانبه به دولت پیشنهاد شد که برای سامان گرفتن روابط اقتصادی خارجی و برتری در مذاکرات هستهای، پیمان پولی دوجانبه را اجرا کند. بالاخره بانک مرکزی مجبور به واکنش شد و معاون ارزی وقت بانک مرکزی اعلام کرد با 3 کشور روسیه، ترکیه و عراق پیمان پولی بسته شده است اما در عرصه عمل، تغییری در روابط بانکی ایران و این 3 کشور ایجاد نشد. در سالهای بعد اما این کشورهای خارجی بودند که به فکر اجرای پیمان پولی با ایران افتادند. پوتین، رئیسجمهور روسیه در سفری که سال 95 به ایران داشت، رسماً از ایران درخواست کرد در تجارت دوجانبه، از پولهای ملی روبل و ریال استفاده کنند. چند سال از درخواست پوتین برای عقد پیمان پولی با ایران میگذرد اما هنوز اقدامی از سوی بانک مرکزی برای برقراری پیمان پولی صورت نگرفته است. ترکیه نیز 3 بار در سطح ریاستجمهوری از ایران چنین درخواستی را داشت. اردوغان 2 بار در آنکارا و یک بار در تهران، از ایران درخواست کرد به جای دلار، از پولهای ملی لیر و ریال در مبادلات دوجانبه استفاده کنند. اما بیتفاوتی بانک مرکزی باعث شد که خود اردوغان دست به کار شده و در سفرش به تهران، پیمان پولی ایران و ترکیه را نهایی کند. در ابتدای کار به طور محدود مبادلاتی بین ایران و ترکیه انجام شد اما پس از آن دیگر خبری از مبادله پولی از این طریق با ترکها منتشر نشد. همچنین کشورهای دیگری از جمله هند و پاکستان نیز به ایران پیشنهاد دادهاند که برای مبادلات اقتصادی دوجانبه از پیمان پولی دوجانبه استفاده کند اما با بیتفاوتی دولت ایران مواجه شدهاند.
البته موارد بیانشده نافی مذاکره و تلاش برای رفع تحریمها نیست بلکه این موارد باید هرچه زودتر رخ دهد تا اساسا ظرفیت تحریمها از بین برود.
ارسال به دوستان
جهان در شوک کشف یک گور دسته جمعی جدید کودکان بومی در کانادا
گورستان کانادا
تشکیل ائتلاف ایران، روسیه و چین برای تحقیق سازمان ملل درباره فاجعه کشف گور جمعی کودکان
در هفتههای اخیر کشف ۲ گور جمعی حاوی اجساد صدها کودک بومی کانادایی، فصلی تاریک از نسلکشی فرهنگی در تاریخ این کشور را بار دیگر در مرکز توجهات قرار داده است. در همین حال ائتلافی از کشورها خواستار پیگیری حقوقی این جنایت شدهاند. این در شرایطی است که بسیاری از بومیان کانادا با انگیزه یافتن اجساد بستگانشان جستوجو برای یافتن گورهای مشابه در سرتاسر این کشور را آغاز کردهاند. بر اساس آخرین اطلاعات منتشر شده، این جنایات در اکثر شهرهای کانادا رخ داده است.
به گزارش «وطنامروز» به نقل از خبرگزاری «رویترز»، هفته گذشته کشف دومین گور جمعی شامل ۷۵۱ جسد در کنار یک مدرسه شبانهروزی قدیمی در کانادا که اغلب حاوی بقایای کودکان بومی بود، جنبشی را برای یافتن گورهای جمعی دیگر در این کشور کلید زد. رویترز نوشت: با این حال، تلاش برای یافتن گورهای جمعی بومیان کانادایی با موانعی از جمله محدودیتهای ناشی از قوانین ملکی، نواقص موجود در اسناد برجای مانده و اختلاف بر سر نحوه بزرگداشت این قربانیان روبهرو است. «جنیفر راتری» از بومیان کانادایی به این خبرگزاری گفت، میداند که عمو و عمه بزرگش در سنین ۱۳ و ۷ سالگی در مدرسه شبانهروزی «برندون» در استان «مانیتوبا» جانشان را از دست دادهاند. کشف بقایای ۷۵۱ جسد که اغلب آنها کودک بودهاند در فاصله کمتر از یک ماه از کشف گور جمعی حاوی بقایای اجساد ۲۱۵ کودک بومی در مدارس شبانهروزی ۲ استان غربی کانادا، تنها یافتههایی تلخ از تاریکترین فصل تاریخ این کشور و وقایعی است که یکی از رهبران بومی کانادا آن را «فقدان غیرقابل تصور» توصیف کرده است.
* کشف گور دوم حاوی بقایای صدها کودک در فاصله کمتر از یک ماه
در فاصله کمتر از یک ماه از کشف یک گور جمعی کودکان بومی کانادا، خبر هولناک و تکاندهنده یافتن گور ثبت نشده دیگری حاوی بقایای اجساد ۷۵۱ نفر که تصور میشود اغلب آنها کودک هستند، این بار در محل مدرسه شبانهروزی «ماریوال ایندیین» در منطقه «کووسس» استان «ساسکاچوان» منتشر شد. نشریه «نشنالپست» در این باره گزارش داد: بقایای اجساد در این گورهای بدون نشانی در یک قبرستان جمعی که سال ۱۸۸۵ ایجاد شده، وجود دارند که بتدریج مدرسه شبانهروزی ماریوال ایندیین - تحت مدیریت کلیسای کاتولیک - آنجا را به کنترل خود درآورد. مدیریت این مدرسه در سال ۱۹۶۹ به دولت فدرال کانادا و سپس به مجمع بومیان کووسس در سال ۱۹۸۷ سپرده شد. این مدرسه در نهایت در سال ۱۹۹۷ تعطیل شد.
* واکنشها به برملا شدن ابعاد جنایات علیه بومیان در کانادای مدعی حقوق بشر
فاجعه کشف گورهای جمعی کودکان بومی کانادا علاوه بر واکنشهای حاکی از اندوه و خشم جامعه بومیان این کشور و سر باز کردن زخمهای کهنه، با واکنشهایی در سطح مقامات کانادایی و جامعه بینالمللی هم مواجه شد. جاستین ترودو، نخستوزیر کانادا در نخستین واکنش خود به این فجایع، در صفحه توئیتر خود نوشت: این یادآوریای دردناک از فصل تاریک و شرمآور از تاریخ کشور ما است. او شامگاه جمعه هم بابت سیاست دیرینه دولتهای این کشور در شکنجه و قتل کودکان بومی در مدارس شبانهروزی کاتولیک ابراز شرمساری کرد. وی همچنین از کلیسای کاتولیک خواست مسؤولیت خود بابت مدیریت این مدارس را بپذیرد و عذرخواهی کند.
پاپ فرانسیس، رهبر کاتولیکهای جهان نیز توپ را به زمین کانادا انداخت و از مقامهای سیاسی و رهبران مذهبی این کشور خواست در این موضوع با یکدیگر همکاری کنند. در سطح بینالمللی هم ائتلافی از چند کشور از جمله چین، روسیه، ایران و کرهشمالی خواستار تحقیق سازمان ملل درباره فاجعه کشف گور جمعی کودکان بومی در کانادا شدند.
* ماجرای این مدارس شبانهروزی چه بوده؟
در بازه زمانی سالهای ۱۸۸۳ تا ۱۹۹۶، ۱۵۰ هزار کودک بومی کانادایی از خانوادههای خود به اجبار جدا شدند و به مدارس شبانهروزی فرستاده شدند که کلیسای کاتولیک آن را تأسیس کرده بود و هدف اصلی آن دور کردن این کودکان از جوامع بومی کانادا و جلوگیری از ترویج زبان و سنتهای مادری و تربیت آنها به شیوهای تحمیلی بود. بسیاری از این کودکان بومی در مدارس شبانهروزی مورد آزار جسمی و جنسی قرار میگرفتند و به اعتقاد بسیاری این گونه مدارس زخمها و آسیبهای ماندگاری را برجا گذاشت که از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است. روزنامه آمریکایی واشنگتن پست گزارش داده که کمیسیون حقیقت و آشتی کانادا در گزارش سال ۲۰۱۵ خود نتیجهگیری کرد که آنچه در مدارس شبانهروزی بومیهای کانادا رخ داده، «نسلکشی فرهنگی» بوده است. تحقیقات و بررسیها نشان میدهد دستکم ۳ هزار و ۲۰۰ دانشآموز بومی در بازه زمانی مذکور در مدارس شبانهروزی فوق جان خود را از دست دادند؛ در برخی آمارها نیز عدد بیش از ۴ هزار و ۱۰۰ دانشآموز اعلام شده است.
ارسال به دوستان
در تقابل با سکولاریسم و تحجر
مهدی اصغری: از مهمترین تصاویری که دیروز و امروز در محافل خبری مطرح و به طور گسترده پخش شد، تصویر واکسینه شدن رهبر حکیم انقلاب اسلامی حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای بود.
پس از این اتفاق واکنشهای گوناگونی نسبت به آن در فضای رسانهای کشور انجام شد. در این یادداشت قصد دارم این اتفاق مهم و مبارک را از جنبه دیگری مورد بررسی قرار دهم. واکسن زدن مقام معظم رهبری را میتوان در تقابل با ۲ دیدگاه ظاهرا متضاد که در عمل ۲ لبه قیچی برای قطع ریشه انقلاب اسلامی و نظام مقدس اسلامی هستند، دانست.
دیدگاه اول را میتوان به مخالفان سکولار جمهوری اسلامی منتسب دانست که همواره دین را ضدعلم معرفی کردهاند. اینان از نخستین روزهای شیوع ویروس کرونا در داخل ایران، به انحای گوناگون عملکرد نظام جمهوری اسلامی را از حیث یک نظام دینی نقد میکردند و با دستاویز قرار دادن اعمال گروه دوم - که در ادامه به آن اشاره خواهد شد - گروه اخیر را به عنوان نمایندگان جمهوری اسلامی معرفی کرده و عملکرد آنان را مستقیما به عملکرد نظام پیوند میدادند.
در دیدگاه گروه اول، جمهوری اسلامی ایران به حیث یک نظام بر مبنای ارزشهای اسلامی در تقابل با علوم روز دنیا قرار دارد و نمیتواند در این حوزه پیشرو باشد. اقدام پیشرو رهبر معظم انقلاب اسلامی، پاسخ قاطعی به این گروه بود.
دیدگاه دوم را نیز میتوان به متحجران منتسب کرد. این گروه تمام مظاهر پزشکی غرب را رد میکند. این دیدگاه در تقابل صریح با دیدگاه رهبران انقلاب اسلامی که معتقد به استفاده از وجوه مثبت تمدن غرب هستند، قرار دارد. گروه مذکور نهتنها واکسنهای خارجی را نفی میکرد، درباره واکسنهای تولید داخل نیز نظری مشابه دارد و فرمول ساخت آن را برگرفته از روشهای صهیونیستی میداند! بدیهی است با این دیدگاه، اعلام دکتر مرندی که رهبر انقلاب طی روزهای آتی واکسن را دریافت خواهند کرد، واکنشهای عجیبی را از جانب این گروه برانگیخت.
از تهمت به دکتر مرندی و دکتر مینو محرز گرفته تا احتمال ترور رهبری به وسیله واکسن تولید داخل قسمتی از مواضع غیرعقلانی این گروه بود.
چهارم تیرماه را میتوان روزی ویژه در بازنمایی دوباره گفتمان انقلاب اسلامی توسط رهبر معظم انقلاب و عبور از دوگانه «تحجر / سکولاریسم» دانست.
ارسال به دوستان
نخستین رژه نظامی حشدالشعبی عراق دیروز با حضور نخستوزیر عراق در محل سابق پادگان اشرف برگزار شد
عیدالحشد در گورستان منافقین
۷ سال پس از حمله داعش به عراق و تشکیل حشدالشعبی (بسیج مردمی عراق) اکنون این سازمان نوپا به نمادی از وحدت ملی و تکیهگاهی محکم برای تامین امنیت عراقیها مبدل شده است. نخستین رژه رسمی حشدالشعبی از زمان شکلگیری آن با عنوان «عیدالحشد» دیروز در حالی برگزار شد که دولت آمریکا تلاش زیادی برای ممانعت از برگزاری این مراسم داشت اما سرانجام مجبور به قبول اقتدار حشد شد. به این ترتیب نیروهای مقاومت در برابر دیدگان مقامات عالیرتبه کشوری و لشکری از جمله شخص نخستوزیر مصطفی الکاظمی در پادگان اشرف سابق در نزدیکی مرز با ایران در استان دیالی توان رزمی و زرهی خود را به رخ دشمنان عراق کشیدند.
نخستین رژه نظامی سازمان حشدالشعبی عراق به مناسبت هفتمین سالگرد تاسیس آن، روز گذشته با حضور نخستوزیر و شماری از شخصیتهای نظامی، سیاسی و فرهنگی این کشور در پادگان اشرف دیالی (پادگانی که بیش از 20 سال در اختیار منافقین بود) برگزار شد. مصطفی الکاظمی، نخستوزیر و فرمانده کل نیروهای مسلح عراق، با حضور در استان دیالی در مراسم رژه نظامی سازمان حشدالشعبی به مناسبت هفتمین سالگرد تاسیس این تشکیلات رسمی شرکت کرد. از زمان تاسیس سازمان حشدالشعبی عراق، دیروز شنبه نخستین رژه نظامی این سازمان با حضور نیروهای پیاده و سایر بخشهای رزمی و پشتیبانی این سازمان برگزار شد. آیتالله سیدعلی سیستانی با فتوای تاریخی خود در ۱۳ ژوئن ۲۰۱۴ (۲۳ خرداد ۹۳) به عنوان بنیانگذار سازمان مردمی و نظامی «حشدالشعبی» عراق شناخته میشود. در پی فتوای جهاد کفایی مرجعیت عالی دینی عراق، تشکیلات مردمی حشدالشعبی برای سازماندهی میلیونها داوطلب عراقی برای مبارزه با داعش شکل گرفت. هسته اولیه حشدالشعبی از میان شیعیان عراق بود اما پس از آن، دیگر گروههای قومی و مذهبی عراق از جمله اهل تسنن، کردها، مسیحیان و ایزدیها هم در آن مشارکت کردند. پیشتر اعلام شده بود که سازمان حشدالشعبی، امسال خود را برای یک رژه نظامی بزرگ با حضور همه گروههای مسلح زیرمجموعه خود آماده میکند و نخستوزیر مصطفی الکاظمی نیز با برگزاری این رژه نظامی مشابه رژه نظامی ارتش و پلیس عراق در سالگرد تاسیسشان موافقت کرده و خواستار هماهنگی با فرماندهی عملیات مشترک در این زمینه شده بود. سازمان حشدالشعبی عراق روز جمعه ۲۵ ژوئن اعلام کرد همه مقدمات و تدارکات فنی و لجستیکی برای برگزاری این رژه نظامی صورت گرفته و بدین ترتیب نخستین رژه نظامی این سازمان در پایگاه نظامی شهید «ابومنتظر المحمداوی» (پادگان اشرف سابق) واقع در دیالی با شعار «عیدالحشد» از ساعت ۸ صبح (به وقت محلی) روز شنبه آغاز شد. بنا بر بیانیه حشدالشعبی، این مراسم با حضور شماری از فرماندهان حشدالشعبی، مقامات رسمی این کشور، خانوادههای شهدا و شخصیتهای دینی، فرهنگی و اجتماعی برگزار شد.
* مقامات حاضر در رژه «عیدالحشد»
با وجود همه فشارها و ناخرسندی آمریکا از برگزاری رزمایش نیروهای «حشدالشعبی»، این رژه بزرگ با حضور نخستوزیر و مقامات ارشد نظامی و امنیتی عراق برگزار شد. مصطفی الکاظمی، نخستوزیر به عنوان فرمانده کل نیروهای مسلح عراق به طور رسمی این مراسم رژه را مشاهده کرد و از نیروهای حشدالشعبی به عنوان «فرزندان عراق» نام برد. علاوه بر نخستوزیر، «عثمان الغانمی» وزیر کشور و «جمعه عناد» وزیر دفاع عراق، «قاسم الاعرجی» مشاور امنیت ملی بهعلاوه «فالح الفیاض» رئیس سازمان حشدالشعبی و «ابوفدک المحمداوی» معاون رئیس سازمان و فرمانده نیروهای حشدالشعبی در پشت سر نخستوزیر عراق، این رژه را مشاهده کردند. «هادی العامری» فرمانده سابق حشدالشعبی و از موسسان حشد در سال ۲۰۱۴ و رهبر ائتلاف پارلمانی و سیاسی «الفتح» نیز در این مراسم حضور داشت. نکته جالب توجه اینکه تمام گزارشهای رسانههای عراق حاکی از این بود که «ماتیو تولر» سفیر آمریکا در بغداد طی هفتههای گذشته که موضوع رژه نظامی نیروهای حشدالشعبی مطرح شده بود، به انحای مختلف دولت عراق را تحت فشار گذاشته بود تا مانع برگزاری آن شود. او وقتی در این فشارها ناکام ماند، تلاش خود را بر عدم حضور نخستوزیر در رژه نیروهای حشدالشعبی متمرکز کرد اما در این خواسته نیز عاجز ماند و رژه با حضور نخستوزیر برگزار شد. «قاسم الاعرجی» مشاور امنیت ملی عراق در توئیتی به این مناسبت نوشته است: «به حشدالشعبی به خاطر رژه باشکوهی که زیباترین تصاویر ملی، حرفهای و انضباط را به نمایش گذاشت، تبریک میگویم».
نیروهای حشدالشعبی متشکل از ۱۱۰ هزار نیرو است که برای پیروزی بر گروه تروریستی داعش (۲۰۱۴ تا ۲۰۱۷) حدود ۱۰ هزار شهید داد و در وقت حاضر در کنار دیگر نیروهای مسلح عراق، یک نیروی مهم در دفاع از وحدت سرزمینی این کشور به شمار میرود.
* مسلمان و مسیحی در رژه گردانهای حشد
یکی از نکات مهم در رژه دیروز نیروهای «حشدالشعبی» حضور نیروهای مختلف با تنوع قومی و مذهبی بود که رنگ و بوی خاصی به این رژه داد. علاوه بر تیپهای شیعیان، اهل سنت با چند تیپ از جمله تیپ «ابونعمان، (منتسب به ابوحنیفه النعمان، از تیپهای مهم اهل سنت) در این رژه حضور داشتند و تیپ بابِلیها (مسیحیان حشد) نیز در این رژه نمایندگانی از «ایزدیها» داشت. این قومیت که سال ۲۰۱۴ در معرض وحشیانهترین جنایات گروه تروریستی «داعش» قرار گرفتند، در رزمایش دیروز با لباسهای سنتی خود حضور داشتند. آنها تصویری از «مریم مقدس»(س) در پیشاپیش دسته رژه مسیحیان قرار داده بودند. شبکها و کردها نیز از دیگر طوایف مختلف بودند که در رژه حشدالشعبی مشارکت کردند.
* تجهیزات سبک و سنگین حشد در رژه
فرماندهی حشدالشعبی در رژه خود، تسلیحات و امکانات نظامی از جمله تسلیحات نظامی روسی مانند تانکهای «تی ۹۰» و انواع موشکها و خودروهای زرهی را به نمایش گذاشت.
* الکاظمی: حشد فرزند عراق است
مصطفی الکاظمی، نخستوزیر عراق که به عنوان فرمانده کل نیروهای مسلح این کشور در کنار فالح الفیاض، رئیس حشدالشعبی و تعدادی از فرماندهان و سران وزارتخانههای دفاع و کشور و دستگاه مبارزه با تروریسم عراق در این رژه حضور یافت، طی سخنانی در مراسم رژه گفت: شما فرزندان عراق هستید و با شما این کشور به نقش تاریخی خود در منطقه باز خواهد گشت... حشدیها فرزندان این نظام هستند و همچنان هر خدمتی بتوانند به ملت و میهن ما میکنند. الکاظمی افزود: شما و نیروهای امنیتی تروریسم را در هم کوبیدید و راه بیشتری پیش پایتان است. با هوشیاری و انضباط و کار حرفهای حشدالشعبی حفظ میشود و با شما نقش تاریخی عراق را بازمیگردانیم.
* رژه حشدالشعبی ترند اول توئیتر در عراق شد
رژه نیروهای سازمان «حشدالشعبی» دیروز در صدر داغترین «هشتگهای فعالان» در عراق قرار گرفت و «ترند اول» توئیتر در این کشور شد. فهرست ترندهای روز شنبه عراق نشان میدهد هشتگهای مربوط به رژه نیروهای سازمان حشدالشعبی بیشترین تعامل کاربران را به خود اختصاص داده و در صدر هشتگها قرار گرفته است. هشتگهای برتر شامل «#استعراض الشرف (رژه شرف)، #استعراض هیبه الدوله (رژه شکوه نظام)، #اشرقت الارض بنور حشدها (زمین از نور حشد آن روشن شد)، #استعراض السیاده والقیاده (نمایش حاکمیت و فرماندهی) و #استعراض الحشدالشعبی (رژه حشدالشعبی)» بیشتر از سوی کاربران شبکههای اجتماعی استفاده شده است. نکته قابل تامل اینکه با وجود همه فشارها و ناخرسندی آمریکا از برگزاری رزمایش نیروهای سازمان «حشدالشعبی»، این رژه بزرگ با حضور نخستوزیر و مقامات ارشد نظامی و امنیتی عراق برگزار شد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|